به گزارش روابط عمومی اداره کل کتابخانه های عمومی استان هرمزگان، فرزانه خدابخشی مسئول کتابخانه عمومی اندیشه از برگزاری نشست کتابخوان در مدرسه دخترانه فاطمیه در روز چهارشنبه 27 آذر ماه خبر داد.
وی بیان کرد: در این نشست 5 نفر از اعضاء کتابهای خوانده شده خود را با دوستان خود به اشتراک گذاشتند که به شرح ذیل می باشد:
کتاب«رنگ زیبای خیال 2»/ نویسنده: «ائرن بکر»/ انتشارات: «پرتقال»/ ارائه توسط: «خدیجه نیکنام پور»
اران گرفته. بچهها تازه زیر سایبانی پناه گرفتهاند که ناگهان دری پشت سرشان باز میشود و پادشاهی هراسان از آن میآید بیرون. او یک نقشهی عجیب، تکهای گچ نارنجی، یک تسمه و البته ماموریتی مهم به بچهها میدهد: نجات سرزمینش! هنوز حرفهای پادشاه تمام نشده که سربازها هجوم میآورند و او را میبرند. در قفل است. ولی بچهها کلید همهی درها را دارند. آنها یک بار دیگر از دری میگذرند که نمیدانند پشتش چه خبر است و به این ترتیب سفر شگفتانگیز دیگری آغاز میشو
کتاب«جوان ابله»/ نویسنده: «پرویز امینی»/ انتشارات: «وزیر »/ ارائه توسط: «دینا فخاری»
جوانی حضرت عیسی (ع) را مسخره میکرد. عیسی به او گفت: «اگر دوست داری به خانة من بیا». در راه به گودالی رسیدند که تعدادی استخوان در آن بود. جوان گفت: «اگر میتوانی رازت را به من بگو، تا این مرده را زنده کنم». عیسی (ع) گفت: «راز این کار نزد خداست.» جوان ابله گفت: «پس خود این کار را کن» عیسی (ع) که از هدایت جوان ابله ناامید شده بود، نام پروردگار را بر زبان آورد. ناگهان استخوانها به شیری تبدیل شد، و شیر با ضربهای به سر جوان فرود آمد. عیسی از شیر پرسید: «چه شد که به روی او پریدی؟» شیر گفت: «چون تو از او برآشفته بودی، من به فرمان پروردگار چنین کاری کردم.»
کتاب « تناسب اندام»/ نویسنده: «الوین سیلور استاین»/ انتشارات: «تیمورزاده»/ ارائه توسط: «ملیسا تقی زاده »
آیا اندام شما متناسب است؟ برای اینکه بدنتان در وضعیت متناسب بماند و حس بهتری داشته باشید، چه میکنید؟ در این کتاب با اندام بدن آشنا میشوید و اطلاعاتی درباره خواب و تغذیه مناسب برای متناسب بودن به دست میآورید.
کتاب «طوطی و بازرگان»/ نویسنده: «پرویز امینی»/ انتشارات: «وزیر»/ ارائه توسط: «یسنا شفاهی»
این کتاب اقتباس از داستانهای آموزنده مثنوی مولوی است. در بخشی از این داستان میخوانیم: بازرگانی ثروتمند در دیاری زیبا زندگی میکرد و طوطی زیبا داشت. یکی از روزها، بازرگان قصد سفر به هندوستان کرد. او همه اهل خانه را جمع کرد و گفت: «از هندوستان چه ارمغانی آورم که شما را خوشحال کند؟» وقتی نوبت به طوطی رسید، بازرگان به او گفت: «ای طوطی خوشآوازم، برای تو چه آورم؟» هدف نگارنده در این مجموعه آشنایی کودکان با شخصیت و آثار ارزشمند این شاعر بزرگ ایرانی و همچنین آشنایی با داستانهای آموزنده از مثنوی ایشان است.
کتاب «تی کی »/ نویسنده: «آنا فاینبرگ»/ انتشارات: «پنجره»/ ارائه توسط: «مهدیس رحیمی»
شبی «تیکی» خود را از دست راهزنها نجات داد. در همان شب ناگهان در جنگل نزدیک روستای آنها اشباح نوری شروع به درخشش کردند. آنها شبیه ماه کوچک بسیار چسبناک بودند. طولی نکشید که هیولای شبحوار به روستا رسید. مردم برای یافتن راه حل نزد آقایی «دانا» که حکیم روستا بود، رفتند و او به مردم گفت که همه از خانه هایشان بیرون بیایند و با ایجاد سروصدای بلند اشباح را فراری دهند. آن شب اشباح فرار کردند و دوباره شب بعد برگشتند و تمامی هوای خانه ها را از سوراخ کلید و شکاف زیر در مکیدند. مردم دوباره سروصدا راه انداختند و اشباح فرار کردند. تیکی که میدانست اشباح دوباره بازخواهند گشت برای پیدا کردن راه چاره نزد عموی کوچکش رفت. او بالای تپه ای زندگی میکرد و با تلسکوپ حرکت ستاره ها و آسمان را زیر نظر داشت.
|